دنیا اومدن مهرسا
مهرسای فندوق ما یه روز زمستونی ساعت 8:30 صبح دنیا اومد. البته با یه چشم بسته ، الهی بمیرم بچم خوابش می اومد ، اما شیطون دوست داشت دنیا رو هم ببینه
صبح ساعت 7:30 مامان باید می رفت بیمارستان تا نی نی کوچولوش رو از دلش در بیارن .
میستای مامان خیلی دلنشین بود و خیلی زود خودش رو تو دل همه جا داد .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی