مهرسای فندق
مهرسای مامان در حال شسته شدن و پخته شدن تا ما بخوریمش
( اینجا مهرسا 3 ماهشه )
مهرسا در حال پخته شدن
مهرسا آماده خورده شدن : شما هم بفرمایید یه دندون ازش بگیرین .
عکسهای نفسم
مرداد 93 فروردین 93 آبشار سمیرم ( اصفهان ) شهریور 93 مهد کودک سینما شهریور 93 انزلی شهریور 93 اینم یه مهرسای ژیمیناسیک کار ...
نویسنده :
مامان مونا
10:26
روز دختر شهريور 93
كادوهاي روز دختر ، دخمل گلم يه چراغ خواب رنگي رنگي از طرف ماماني مداد رنگي 24 رنگ از طرف بابايي اينم كتي ( كه مهرسا عاشقشه ) از طرف مادر جون و پدر جون ...
نویسنده :
مامان مونا
10:18
هنر دختر مامان 93/5/19
اين صورتك رو مهرسا درست كرده ، با خمير موهاش رو بافته و واسه چشاش نگين گذاشته وقتي تو اتاقش اينو ديدم خيلي خوشم اومد ...
نویسنده :
مامان مونا
12:56
( تابستون 93 )
تابستان 93
تولد 5 سالگی مهرسا
مهرسای مامان امسال 2 تا تولد داشت یکی روز تولدش یکی هم تو مهد . ولی انگاری تولد مهدش رو بیشتر دوست داشت . عشق مامان خیلی ناز شده بود . اینم کارت تولد دخمل جیگرم . هنر خودمه ولی ساعت 2 شب درستش کردم اگه کیفیتش بده ببخشید . چون خیلی تند تندی شد . اینم خوشکل خانم که مثل گل شده کیک مهرسا خانم که خودش انتخاب کرده البته اولش کتی بود ولی بعد تغییر عقیده داد دخملم و شد دورا . اینم کیک خوش سلیقه...
نویسنده :
مامان مونا
14:53
دی ماه 92
سلام از اینکه چند ماه غیبت داشتم شرمنده . این روزا خیلی سرم شلوغه مادر . با کار و دانشگاه و خونه و شما عسل مامان دیگه فرصت وبلاگ نویسی واسم نمی مونه . الانم حدودای ساعت 3 صبحه . فکر کنم دیگه کریسمس شده . مامان قربون دخمل گلم برم امشب خودش تنهایی بدون مامانش خوابید . عسل مامان شنبه تولدشه ولی دوست داره جشنش تو مهد باشه . و حتما اینجوری بهت بیشتر خوش می گذره . کلی لیست خرید تو این هفته دارم و کلی کار نیمه تموم . موقع امتحانات هم هست . وای که خدا می دونه چقدر فشار رومه . نفس مامان از اینکه این روزا نمی تونم خیلی پیشت باشم معذرت می خوام ولی قربونت همش واسه شما خوشکل خانومه . " دیروز آروم تو گوشم گفتی &...
نویسنده :
مامان مونا
14:27
مسافرت قشم -عید 93
امسال عید مهرسا خانوم با بابایی و مامانی رفتن مسافرت . البته مسافرت از نظر مهرسا یعنی دریا و اگه جایی دریا نداشته باشه مسافرت معنی نداره . پس ما از روز اول عید با ماشین خومون عازم دریای جنوب شدیم و رفتیم قشم . البته 2 ماشینه با خونواده سینا . مهرسا ی شیرین مامان خیلی دختر خوبی بود و اصلا مارو اذیت نکرد . ولی الهی بمیرم بچم اونجا افتاد و دستش اوف شد . و خیلی هم تنش سوخت . ما بیشتر شهرها رو گز کردیم . یزد . اصفهان . شیراز . کاشان تا به مقصد رسیدیم . خیلی به مهرسا خوش گذشت . &nbs...
نویسنده :
مامان مونا
14:13